30.12.16

سوریه؛ آتش‌بس راهی به صلح؟

«پیروزی» که در حلب حاصل شد، شماری از معادلات هم تغییر کردند. روسیه با شوق بیشتر و سوریه و ایران با علاقه‌ای کمتر و شاید هم با اکراه مبنا را بر این گذاشتند که فرادستی نیروهای دولتی سوریه و متحدان حالا به حدی است که اولا اپوزیسیون با شرایطی سهل‌تر هم به آتش‌بس رضایت می‌دهد و ثانیا اگر مذاکراتی هم درگیرد این اپوزیسیون دیگر در شرایطی نیست که بر خواست‌هایی مانند رفتن فوری اسد تاکید کند یا سهم قابل اعتنایی از قدرت را برای خود بخواهد.

برای نیرویی سلفی مانند احرار شام که در کنار جبهه فتح شام  از بزرگترین نیروهای مخالف مسلح  به شمار می‌رود حالا که از حلب رانده شده است و همدوشی با جبهه فتح شام (النصره سابق/ بخوان القاعده) الزامات سابق را ندارد و در عین حال، فشار ترکیه به عنوان حامی اصلی این گروه (در کنار عربستان) هم رو به فزونی است عملا قبول آتش‌بس گزینه‌ای تقریبا محتوم است. ترکیه مسیر تامین مهمات و آذوقه و نیرو برای احرار شام است و خود کمک‌کننده اصلی به آن. غیرطبیعی نبود که در شرایط جدید گرایش به  انشعاب هم در این گروه شکل بگیرد.بخشی از این گروه ( با نام جیش الحرار) ظاهرا حاضر به پذیرفتن آتش‌بس نیست و  رسما و شرعا قصد پیوستن به جبهه فتح شام (القاعده) را دارد. شاید تعلل احرار شام در امضای توافق آتش‌بس به تلاش برای ممانعت از این انشعاب برمی‌گردد.

 فهرست گروه‌هایی که تا کنون با توافق موافق یا مخالف هستند را اینجا و اینجا در  می‌توان دید.

هم داعش و هم جبهه النصره در توافق ترکیه و روسیه به عنوان گروه‌های تروریست شناخته شده واز شمول آتش‌بس خارج شده‌اند. و نکته هم همینجاست. تا قبل از بازپس‌گیری حلب، روسیه و رژیم سوریه  به خصوص با اشاره به هماهنگی و جنگی که احرار شام و جبهه فتح شام (القاعده) دوش به دوش هم در حفظ شرق این شهر پیش می‌بردند حاضر نبودند که احرار شام را هم جز «گروه‌های میانه‌رو» به حساب بیاورند. حالا وزرات دفاع روسیه هم برای دادن  امتیازی به ترکیه و هم برای این که شاید در شرایط جدید شکاف میان جبهه احرار شام و جبهه فتح شام را فزونتر کند احرار را در فهرست گروه‌های «میانه‌رو» و مشمول آتش‌بس قرار داده است.

 عربستان گرچه در مذاکرات میان روسیه و ترکیه و ایران حضور رسمی نداشته، اما با حمایتی که «هیات عالی مذاکرات» و گروه «جیش  الاسلام»، عمده‌ترین گروهای نزدیک به عربستان از آتش‌بس کرده‌اند می‌تواند به معنای همراهی عربستان با تحولات تازه باشد. به عبارت دیگر، ریاض هم با عقب‌نشینی نیروهای مورد حمایتش از حلب، نیاز به تجدیدنظر در سیاست‌های حداکثری خود دیده و شاید هم به مذاکرات آستانه (قزافستان) چشم دوخته که آنجا شاید لزوما مثل حلب برای اپوزیسیون یک سره شکست نباشد. همه این‌ها هم بی‌نتیجه باشد، همین که نیروهای مورد حمایت عربستان در این دوران نفسی تازه می‌کنند و ادلب (پایگاه عمده مخالفان) تا اطلاع ثانوی از خطری مانند سقوط حلب در امان است امتیازی است.

ایران، حرف‌زدن به دو زبان

یک امتیاز دیگر که به ترکیه داده شده، مشمول‌نشدن گروه‌های کرد شمال سوریه در آتش‌بس است. گرچه روسیه (مثل آمریکا) همچنان در حرف بر نقش قابل اعتنای این گروه‌ها در مقابله با داعش تاکید دارد، اما عدم اشاره به نام آنها در طرح آتش‌بس معنایش می‌تواند این باشد که دست ترکیه همچنان برای سرکوب و اعمال محدودیت علیه آنها باز است و شاید برای تحقق خواست دیرینه‌اش، یعنی ایجاد «منطقه امن» در شمال سوریه به ضرر کردها هم ممانعتی نبیند.

ایران گرچه در مذاکرات اولیه در مورد آتش‌بس در مسکو حضور داشت، ولی در روزهای اخیر دورادور تحولات را همراهی کرده. با این همه، نفش فعال وزارت خارجه در این تحولات و در عین حال اظهارنظر محدود و توام با دغدغه رسانه‌ها و محافل نزدیک به سپاه و ... و  تاکید بیشتر آنها بر پوشش خبری تحولات می‌تواند به معنای ناخشنودی‌ از این تحولات باشد و آنها در آتش‌بس و مذاکره و تقسیم احتمالی قدرت در دمشق سودی کمتر از ادامه جنگ و سرکوب کامل مخالفان از هر دسته‌ای را ببینند.

 هم رژیم سوریه، هم محافل یادشده در ایران و هم حزب‌آلله گروه‌هایی را که حالا قرار است وارد مذاکره شوند تروریست می‌شناسند و به کمتر از سرکوب و نابودی آنها رضایت نمی‌دهند، به خصوص که پیروزی در حلب هم  اعتماد به نفسی کم‌سابقه به آنها بخشیده و اهرم نظامی را یگانه راه‌حل می‌دانند.

روسیه در این میان بازی چندگانه‌ای را پیش می‌برد. از سویی تحولات جاری را بدون مشارکت مستقیم غرب رقم می‌زند. اقدامات خشمگیانه دولت اوباما علیه روسیه، هر چند که با مسائل انتخاباتی و شکست کلینتون و متهم‌شدن کرملین به ایفای نقش در این رابطه بی‌ارتباط نیست، ولی رگه‌هایی از خشم از  میدانداری روسیه در تحولات اخیر سوریه و شکست تلویحی سیاست‌های تا کنونی غرب در سوریه را هم بازتاب می‌دهد، هر چند که واشینگتن در ظاهر از تحولات کنونی در صحه سوریه استقبال می‌کند.

روسیه و برگ ترامپ

روسیه در عین حال، آغاز مذاکرات را به ۲۳ ژانویه، یعنی زمان بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید محول کرده، با این حساب که کار دولت اوباما تمام شده باشد و کار با ترامپ راحت‌تر باشد. کرملین دل بسته است که ترامپ به همان حرف‌های دوران کارزار انتخاباتی پایبند بماند و در سوریه با انصراف کامل از تغییر رژیم عمدتا بر زدن داعش و نیروهای افراطی دیگر و هماهنگی با روسیه و حتی رژیم سوریه در این زمینه متکی شود. عدم مقابله به مثل پوتین در اخراج متقابل دیپلمات‌های آمریکایی از روسیه را هم می‌توان به ملاحظات کرملین نسبت به ترامپ مربوط دانست.

با این همه، منافع متفاوتی که در مذاکرات آستانه رو در روی هم قرار می‌گیرند، از خواست ترکیه در حفظ بخشی از سوریه و سرکوب کردها و تلاش برای تصاحب سهم هر چه بیشتری از قدرت در دمشق برای نیروهای متحد گرفته تا خواست نسبتا مشابه عربستان، تا اکراه رژیم اسد و محافل قدرتمند در تهران و حزب‌الله که به دادن کوچکترین امتیازی به هر مخالفی راضی نیستند تا تلاش رژیم اسد برای تثبیت قدرت خود و بازگرداندن شرایط به قبل از بهار عربی، تا تلاش مسکو برای میدان‌دادن بیشتر به نیروهای غیرمسلح و غیربرانداز در قیاس با گروه‌های مسلح بیشینه‌خواه ... همه مو همه مولفه‌هایی نیستند که به سادگی قابل جمع باشند. تکلیف داعش هم که بخشی از کشور را در دست دارد هنوز روشن نیست. در یک کلام، سوریه تا صلح و گریختن از گزینه تجزیه دوفاکتو یا رسمی هنوز راه درازی در پیش دارد و شاید هم به مقصد نرسد، همچنان که همین چشم‌انداز در مورد عراق هم مطرح  است.